شاهزاده آرین میرزاییشاهزاده آرین میرزایی، تا این لحظه: 12 سال و 4 ماه و 7 روز سن داره

بقچه عشق

روز جهانی کودک مبارک 2

کودکان، از تمام ستاره ها و پرنده ها به آسمان نزدیک ترند.دنیای کودکانه، صمیمی ترین دنیایی است که هر لحظه بارها آرزو می کنیم تا کاش می شد یک بار دیگر به این دنیای کودکانه قدم بگذاریم ! کاش هرگز زنگ تفریحی نبود جمع بودن بود و تفریقی نبود کاش می‌شد باز کوچک می‌شدیم لا اقل یک روز کودک می‌شدیم * * * مامان فرزانه: روز جهانی کودک بر تمامی کودکان جهان مخصوصا تمام کودکان نی نی وبلاگی وتمامی دوستان مجازی آرین وخود آرین  عزیزمادر مبارکباد. ...
16 مهر 1392

همیشه به عروسی عشق مامان

  سلام  مهربونترین مادر چند روز پایانی تابستان ٩٢ بر ای ما وگلپسرمون  روزهای خوب وشادی  بودند.این هفته آخر شهریور عزیز دل مامان به دوتا عروسی ویه جشن تولد دعوت بود .در مورد جشن تولد یه پست جدا برات میذارم اما در مورد دو عروسی که هردو برای اقوام عمو حامد بودند به ترتیب زمان هر کدوم مختصری توصیح میدم. قبل از نوشتن احوالات آقا آرین گل مامان در عروسی هااز طرف خودم وآرین خان عرض تبر یک خدمت دو عروس ودامادهای نازنینمون داریم: مهسای دوستداشتنی وآقا داوودگل پیوند تان مبارک بادآرزوی قلبی ما خوشبختی وشادکامی شماگل های زیباست. المیرای عزیزم وآقای داماد عزیز روز یکی شدنتان مبارک وخوشبختی ...
15 مهر 1392

دسته گل به آب دادن گل پسر

سلام شیطون بلای مامان عزیز دلم امروز ظهری  یه خرابکاری اساسی انجام دادی از نوع خطرناکش.البته تا دلت بخواد خرابکاری وبشکن بشکن تو خونه خودمون ومامان ایران داشتیا اما اینبار فقط خرابکاری تنها نبود که فقط وسیله ای آسیب ببینه بلکه به دیگران هم آسیب زدی.نگران نشو خداروشکر آسیب جدی نبود. فکر کنم یه کم برگردم به عقب تریعنی ساعاتی  قبل از رخ دادن خرابکاری آرین خان وماجرا رو شروع کنم به نوشتن بهترتر باشه: شرح ماجرا از این قراره که شاهزاده خان ما امروز برای اولین بار تا ساعت 12طهر خواب تشریف داشتند منم که این چند روزه میدونستم خواب درست وحسابی به دنبال سرماخوردگیت نداشتی گذاشتم حسابی بخوابی وخودت از خواب بیدار شی. ...
15 مهر 1392

کوتاه اما شیرین

سلام برعشقم ..امیدم...روح زندگانیم     آرین خان گل قبل از ثبت این پست لازم به توصیح میدونم  که اشاره کنم این قضیه که برات مینویسم برای 19ماهگیته اما همونطور که قبلا هم برات گفتم اینروزها با ذیق وقت مواجهم واین مطلب رو یادداشت کرده بودم تا در اولین فرصت بنویسمش.با تمام این وجود بازم  فراموشش کرده بودم تا امروز یادداشتم رو دیدم.  بخاطر همین این مطلب الان نوشته میشه. مکالمه زیر رو بخون : مامان:آقاآرین ماشین ها رو کی واست خریده؟ آرین :بابایی مامان:دست بابا درد نکنه ...چه خوشگلند!از بابایی  تشکر میکنی  پسرم؟ آرین:بابایی ممون.......( فتحه روی میم اول) مامان ایران عذای آرین رو میده تا بخوره د...
14 مهر 1392

بازم سفر به شمال

سلام عسلکم در این پست میخوام از سفر دوم شمابه شمال  در سال 92بنویسم. اینبار هم بصورت اتفاقی این مسافرت پا گرفت.همینطور که قبلا در پست سفر قبلیمون  گفته بودم در سفر یک روزه قبلیمون  به شمال شما از دریا خیلی استقبال کردی واین ما رو بر این داشت که شرایط رو مهیا کنیم وباز هم شما رو بیاریم دریا.درسته که خداروشکر دریا خیلی بهمون نزدیکه نسبت به شهرهای دیگه اما برای رفتن به اونجا هم  باید فرصت وشرایط لازم مهیا باشن تا بری.     یافتن این فرصت هم موقع پیشنهاد بابا عباس به سفرشمال خودش رو پررنگتر کرد. وهمه شرایط دست بدست هم داد تا موقعیت مناسبی که دنبالش بودیم فراهم بشه. ...
13 مهر 1392

عشق مادر خوبه خوب شده هوررررااااااا

                          سلام نفسم                     هیچ میدونی؟؟!!!                     تو بانمک ترینی با این لب های خندون               تو شیرینتر از نباتی گلم خندت رو قربون            &n...
13 مهر 1392

تقدیم از دوستی واقعی به پسر ی دوستنداشتنی

دوستان دروغین همچون سایه اند... زمانیکه ما زیر نور گام بر میداریم از همه به ما نزدیکترند!!!!!!! ولی تا وارد تاریکی میشویم...... زودتر از همه ما را ترک میکنند؟؟!!! پسر عزیزم امیدوارم که  خداوند مهربون  در طول گذران پستی وبلندی زندگی   قدرت تشخیص دوستان واقعی از غیر واقعی را به شما بدهد واز گزند نامهربانان روزگار در امان داردت.آمین. ...
8 مهر 1392
niniweblog
تمامی حقوق این صفحه محفوظ و متعلق به بقچه عشق می باشد